سلام به دوستای گلم
میخوام از یه خاطره خیلی باحال براتون بگم دوسال پیش براتون بگم دختر عمه من ندا جون ن ن اومده بوده بیرجند ویه روز که سعید اقا به بابابم گفت که اگه بخوایم بریم فورگ باید باچی بریم بابام گفت باماشین خودمون میریم خودمون رو اماده کرده بودیم برای اینکه اونا قبل از 13 میخواستن برن رفتیم قلعه فورگ تا جبران 13 بشه که میدونم کساییی که توی خراسان جنوبی هستن خوب میشناسن ماشین رو اماده کردیم وکلی خرید کردیم واماده شدیم توی راه که بودیم یه روستا به نام هندر بود که ما یه شعر درست کردیم
هندر هندر هندر هندر هندر
همینجوریرسیدیم به قلعه واونجا کلی چیز های مفید یاد گرفتموبعد رفتیم اسد اباد تا جایی رو پیدا کنیم غذا بخوریم وبابام یکی از دوستاش روووست بابام بهمون یه باغ اد ت غذا بخوریم جای همتون خالی من بودم مامان وبابا وندا جوننننننننننننننننننن و سعید اقا
جای همتون خالی چند روز بعد 13 به در جاسون خیلی خالی بود دوستون دارم خداحافظ
وااااااااااااای یادته چقددددددددددر خوش گذشت اون روز ؟ چقدر شعر خوندیم ! هندر هندر هندر هندر ...
توی قلعه چقدر این ور اون ور رفتیم و عکس گرفتیم . اون بچه ها رو یادته اومده بودن پیشمون ؟
اون روز واقعا ناهار خوردن بهمون چسبید !!
خیلی کیف داشت . دستتون درد نکنه ما رو بردین جای به اون قشنگی !
تازه یادته برگشتنی کنار یه برکه و درخت ایستادیم و تو داشتی بدمینتون بازی می کردی ؟؟
یه الاغه اونجا بود منم کلی باهاش عکس گرفتم
اره خوب یادمه
خیلی خوش گذشت
همیشه به یا اون روزم
سلام دیبا جون
این آدرسو تازه دیدم . سمت چپش یه لیست از شکلک های جالب داره . اگه با حوصله نگاه کنی شاید از یه چیزاییش خوشت بیاد برای وبلاگت
http://lop-lop-f.blogfa.com/
ممنونم عزیزم
همیشه به گردش دیبا جون
عزیزمُتوی شبهای قدر ما رو فراموش نکنیا.التماس دعا
شما هم فراموشتون نشه
چه با حال با ندا جون و اقا سعید سفر رفتن یا حتی خارج شهر رفتن خیلی خوش می گزره
اره خیلی خوش میگذره
مارو هم فورگ می بری دیبا جون؟
نمیدونم اگه بیاین که بله
وای وای چقدر تو و ماوا جون منو تحویل می گیرین دیبا جون ؟کلی ذوق کردم
ایشالله بازم پیش بیاد همه مون باهم بریم سفر و پیک نیک و خوش بگذره
اره خیلی خوش میگزره
ما تورو خیلی دوست داریم
دوست دارم خیلی زیاد