سلام دوستان عزیزم میخوام ازکریسمس بگم
وقتی کریسمس میشه بچه هایی
مثل من لیست های بلند بالا
تهیه میکنن
که به بابا نوئل نشون
ولی امسال من ارزوی یه برف
حسابی رومیکنم
ومیخوام یه خاطره خیلی باحال از کریسمس بگم نزدیکای کریسمس بود
سرویسم منو پیاده کرد زنگ در روزدم ویادم رفت بگم8 سالم بود
یه پستچی اومد گفت این نامه رو بدین به باباتون
من یه لحظه نگاش کردم شبیه اون جن کوچولو هابود
بدو بدو رفتم
به مامانم
گفتم بابانوئل اومده مامانم بابام رو فرستاد تا ببینه چه خبره
باباگفت
پستچی بوده
قلبم داشت میومد تودهنم
بای بای
بازم سلام , یادت رفت اون مطلبی که بنا بود رو بنویسی بابایی حواس جمع که!
وایستادم تا باهم بنویسیمش