CUTE MONSTERS

WE ARE CUTE MONSTERS

CUTE MONSTERS

WE ARE CUTE MONSTERS

مااومدیم

سلام ما اومدیم.

حتما می پرسید چرا ما؟!!!!!

چون من و ماوا جون (ماوا ون )می خوایم امروز با هم خاطره بنویسیم.

بعد از کلی فکر کردن تصمیم گرفتیم  خاطره ی باهم بودنمون در امروز یعنی(10/6/90)را برای شما دوستای خوبمون بگیم.

امروز ساعت های یازده بود که رفتم خونه ی عمه عزیزم.

اول رفتیم تا با کامپیوتر بازی کنیم ........

تا ساعت های یک بعد رفتیم ناهار خوردیم کمی استراحت کردیم بعدش درس خوندیم عمه عزیزم از من و ماوا درسمون را پرسید.

دیگه ساعت نزدیک چهار شده بود دوباره رفتیم بازی کردیم اول منچ بازی کردیم و بعد رفتیم توی حیاط تا لی لی بازی کنیم کلی هم خندیدیم(از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان که اسم خودمون را گزاشتیم پت و مت(دو تا شخصیت خنگ کارتون)من مت بودم وماوا پت بود بعدش تصمیم گرفتیم بیایم توی وبلاگمون خاطره ی خنده دار امروز رامینویسیم ماوا: سلام سلام سلام

فقط خواستم یک عرض ادبی بکنم چون نویسنده ی این متن دیبا جججون بود

دیبا جون دوستت دارم 

. ماواجون من هم تو را دوست دار

م

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد