CUTE MONSTERS

WE ARE CUTE MONSTERS

CUTE MONSTERS

WE ARE CUTE MONSTERS

پیغام رسون



سلامی دوباره به دوستای دستة گلم!

امروز مثل بعضی وقتای دیگه، شده بودم پستچی بابا خان و مامان خانم.

یعنی راستش مامان و بابام از پرویروزا با همدیگه قهر کردن. و خودتونم می‌دونین که اینجور قهرها نه هیچ‌وقت دووم داره و نه اصلاً معلوم می‌شه از کجا و چرا یهویی شروع می‌شه.

خلاصه، مثل همیشه توی اینجور وقتا بابا و مامانم با هم رو در رو صحبت نمی‌کنن و هِی من بیچاره رو صدا می‌کنن و حرفایی رو که می‌خواستن به هم بگن، به من می‌گن تا من به اون یکی منتقل کنم. جالبیش اینجاست که یه جوریم صداشونو وقتی داره حرفاشونو به من می‌گن، بلند می‌کنن تا اون یکی صحبتاشونو بشنوه، بعدش می‌گن: :حالا برو بهش بگو!» بعد وقتی می‌رم پیش اون یکی که پیغاممو بدم، اونم با صدای بلند جوابشو به من می‌ده و باز می‌گه: «برو اینو بهش بگو!» خداوکیلی مسخره نیست؟ دو تا آدم گنده و بالغ که اسم خودشونو گذاشتن پدر و مادر، اداهای بچه‌ها رو دربیارن؟ بگذریم که بابام می‌گه: «این چینگ چینگ کردنا (یعنی همین دعواهای الکی) نمک زندگیه؛ آخه کسی فکر نمی‌کنه ممکنه بعضی روزا زندگی ما بچه‌های بیچاره یه خورده شور شه؟!

هیچی دیگه. امروزم هِی این پیغام داد و هِی اون؛ تا این که یهویی حوصلم سررفت. سر بابام داد زدم که: « خب چرا نمی‌ری خودت بهش نمی‌گی؟!»

بابامم اول یه خورده شوکه شد ولی بعد بغلم کرد و گفت: «راست می‌گی، حرف حساب جواب نداره.»

بعد فهمیدم خیلی دلش می‌خواد دعوا رو تموم کنه؛ یعنی هر دوتاییشون می‌خوان که تمومش کنن؛ ولی به قول بابابزرگم از «خر شیطون» پایین نمی‌آن. دیگه همینه: یه چند روزی نمک توی نمکدون زندگی مثل اینکه لازمه گاهی.

امیدوارم کسی دعواهای سخت‌ترشو نبینه!

فعلا بای!

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
sima دوشنبه 9 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 04:54 ب.ظ

سلام. چقده دیبا جون وبلاگت قشنگه.
راستی، چعه قلم قشنگی داری از حالا دختر
انشاا... همیشه موفق باشی

ندا سه‌شنبه 10 خرداد‌ماه سال 1390 ساعت 09:10 ق.ظ

قبول نیس کی اومده زودتر از من نظر گذاشته ... اوهو اوهو اوهو
شوخی !
وای مامان جان ! چقده خندیدم از این کارای تو ! ولی فکر کنم پیغام رسونی خیلی سخته ها ! مخصوصا وقتی دو طرف بلند حرف بزنن و دیگه کیفی نداره آأم پیغامشونو بره برسونه
یه فکری !
می گم این دفه اگه توی این موقعیت قرار گرفتی برو هی چیزای خنده دار بگو که خنده شون بگیره یا حرفای خوب خوب بزن مثلن شعرای قشنگ بخون یا ... یه همچین چیزی!
این کار دوتا حسن داره : 1_ از پیغام رسونی معاف می شی
2_ خنده شون می گیره و با هم آشتی می کنن
ولی راست می گن ها اینا نمک زندگیه . چون باعث می شه خاطرات خنده دار و جالبی توی ذهن آدم بمونه از این کاراشون
امااااااااااااان از دست این بزرگترا ! لپشونو باید بکشیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد