CUTE MONSTERS

WE ARE CUTE MONSTERS

CUTE MONSTERS

WE ARE CUTE MONSTERS

هدیه روز تولد پدر (داستان عاشقانه)


مردی دختر سه ساله‌ای داشت. روزی مرد به خانه آمد و دید که دخترش، گران‌ترین کاغذ زرورق کتابخانه او را برای آرایش یک جعبه کودکانه هدر داده است. مرد دخترش را به خاطر این که کاغذ زرورق گرانبهایش را به هدر داده، تنبیه کرد و دخترک آن شب را با گریه به بستر رفت و خوابید.



روز بعد مرد وقتی از خواب بیدار شد، دید دخترش بالای سرش نشسته و آن جعبه زرورق شده را به سمت او دراز کرده است. مرد تازه متوجه شد که آن روز، روز تولدش است و دخترش زرورق‌ها را برای هدیه تولدش مصرف کرده است. او با شرمندگی دخترش را بوسید و جعبه را از او گرفت و در جعبه را باز کرد. اما با کمال تعجب دید که جعبه خالی است. مرد بار دیگر عصبانی شد به دخترش گفت که جعبه خالی هدیه نیست و باید چیزی درون آن قرار داد. اما دخترک با تعجب به پدر خیره شد و به او گفت : که نزدیک به هزار بوسه در داخل جعبه قرار داده است تا هر وقت غمگین بود یک بوسه از جعبه بیرون آورد و بداند که دخترش چقدر دوستش دارد!

+ خدایی ببینید چقدر هدیه هاشون بی هزینه ست! خیلی بیشتر از خیلی کادو ها قیمتشه! (حداقل از جوراب که بهتره! :d: )

نظرات 4 + ارسال نظر
پریسا چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 09:15 ب.ظ

واااااااااااااااااااااااای چه پدر بد جنسی اگه دختره 8 سالش بود چیکارمیکرد

نرگس دوشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 08:54 ق.ظ

چقدر پدربی رحمی داشته من گریم گرفتحالا کی همدیگر رو ببینیم؟ من فکر کنم بتونم تو رو توی مهر دعوت کنم شاید هم زودتر وتو؟البته مطمن نیستم تاریخ دقیقشو...

هر وقت تو بخوای

نرگس دوشنبه 20 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 11:38 ق.ظ

هر وقت که مایل بودی بگو که بیام بعد از تلفن آدرس خونتون بده یادم رفته .....البته اگه مزاحم نیستم...

هر وقت تو دوست داشتی

مهدی دوشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 12:07 ب.ظ http://mehdi-ch.blogsky.com

یادم باشه پدر شدم به بچم بیشتر پول بدم واسم ی چیزی بهتر از جوراب بخره

من اصلا واسه بابام چیزی نمیخرم حوصله ندارم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد