CUTE MONSTERS

WE ARE CUTE MONSTERS

CUTE MONSTERS

WE ARE CUTE MONSTERS

پسر و دختر

دختر: می دونی فردا عمل قلب دارم ؟

پسر: آره عزیز دلم . . .

دختر: منتظرم میمونی ؟

پسر رویش را به سمت پنجره اطاق دختر بر میگرداند تا دختر اشکی که از گونه اش بر زمین میچکد را نبیند و گفت ، منتظرت میمونم عشقم . .

دختر: خیلی دوستت دارم . .

پسر: عاشقتم عزیزم . . . .

بعد از عمل سختی که دختر داشت و بعد از چندین ساعت بیهوشی کم کم داشت ، به هوش می آمد ،

به آرامی چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جویای او شد

پرستار : آرووم باش عزیزم تو باید استراحت کنی . . دختر: ولی اون کجاست ؟

گفت که منتظرم میمونه به همین راحتی گذاشت و رفت؟

پرستار : در حالی که سرنگ آرامش بخش را در سر دختر خالی میکرد رو به او گفت ؛ میدونی کی قلبش رو به تو هدیه کرده ؟

دختر: بی درند که یاد پسر افتاد و اشک از دیدگانش جاری شد .. آخه چرا ؟؟؟؟؟!! چرا به من کسی چیزی نگفته بود .. بی امان گریه میکرد . .

پرستار: شوخی کردم بابا !! رفته دستشویی الان میاد!

نظرات 3 + ارسال نظر
montazer پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 06:13 ب.ظ http://montazer65.blogsky.com

سلام آبجی کوچولو.خوب مینویسی.وبلاگت زیباس و منم برات آرزوی موفقیت میکنم

ممنونم

سپیده پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 06:18 ب.ظ http://bar0on.blogsky.com

امان از دست تو!دیگه داشت گریه ام میگرفت!!!

وااااااااااااااااااااای یه وقت غموت نبینم

نرگس پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1391 ساعت 08:40 ب.ظ

salam diba goonam bray zed hal bodan astfade mesh na?

میخواستی بگی منم کلاس زبان میرم خب راحت میگفتی دیگه این همه دردسر نداشت ایییییییییییییییی ادما نرگسسسسسسسسسسسسسسسسس خوارزمی میره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد