CUTE MONSTERS

WE ARE CUTE MONSTERS

CUTE MONSTERS

WE ARE CUTE MONSTERS

کلاس زبان

 باز دوباره اومد دیبا کوچولوتون

اومدم تایه مطلب قشنگو بنویسم

اومدم تایه شعار هفتگی بدم

میخوام از کلاس بانم بگم

صبح که میریم اونجا  تا معلممون بیاد کلی حرف مییزنیم تا معلممون بیاد و بعد میریم ومشینیم وباز کلای شروع میشه  وبعد از کلاس که ساعت 1 میشه 10 دیقه قبل از 1بازی اینگلیسی میکنیم که دیروز من بردم وفرداد نوبت منه وبعدش تامامان بابامون بیان میریم روی لبه های باغچه مسابقه میدی کار خطرناکی میکنیم  وپنجشنبه من خوردم زمین ودستم زخم شده

دوستون دارم

مثل همیشه

دوستون دارم

یه دنیا دوستون دارم

همیشه با هاتونم

خاله قضقضی

سلام بچه ها

دیبا اومد باکلی قصه های شاد

اومدم تابگم

از اون قصه ها

واما این بار در مورد چی صحبت کنیم

اومدم تادر مورد قصه خاله قضضی صحبت کنیم

خیل خوب باشه خاله قضقضی

اما تابه حال اسمشوشنیدی

واین بار این قصه واینم شما

یکی بود یکی نبود دریه سوسکی بود به نام خاله قضقضی

این خاله قضقضی هر جا میرفت یه چیز مجانی میگرت  مثلا

خاله قضقضی گفت سلام اقای عطار خیلی حالم بده کمکم کنید

باشه خاله قضقضی این دارو هایسرما خوردگی روبگیر حالت خوب میشه

خاله قضقضی گفت ممنونم اقای  عطار خدا خیرتون 

اقای عطار خدا حافظ خاله قضقضی همیشه سلامت باشی

یه روز یه توپ خورد به پای خله قضقض وان اونو پر تاب کرد به سر یه بچه  وبعد بهش گفت به ذار الان بهت یه چیزی میدم تابی حساب شیم ولی پسرگفت  من چیزی از دیگران نمیخوام وخاله قضقضی فهمید کارای بی کرده ادم میتونه از بچه ها درس بگیره

 خدا حافظ بچه ها

 

 

فیروزه خانوم

 سلام کوچولو مچولو های توی خونه

باز دیبا خوشگله اومد

وانبار با قصه های خوشگل

واما

از داستانه فیروزه خانوم

واگر فیروزه خانومو نمیشناسین بهتره بگم معلومه که نمیشناسید چون فقط ممن و6یا7تا از دوستام میشناسیم

وداستان این فیروزه خانوم سر دراز داره

 واما الان زیاد حال وحوصوله ندارم

یه روز که خونه ی یکی از دوستام بودمگلهاش اونقدر زیبا بود که نمیتونستیم چشم برداریم

که به هر کودوم یکی داد

وگلهاش خیلی نازک بود

وواسشون جشن گرفتیم

 که یه دفعه گربه دوستم به اسم فیروزه خاوم اومد وخیلی شیک روی بوته ها وگله رو پر پر کرد واین خاطره من همیشه به خنده  میندازه

خیلخوب باشه قشنگ بو

وفکر کنم تابه حا از این خاطره نشنیید

دوستون دارم

نه1 نه2 بلکه100 تا

دوستون دارم

امیدوارم همیشه رو لباتون خنده باشه دیبا کوچولو بعدا میبینمتون

 

 

 

روز جمعه

AWESOME RAINBOW SCRIBBLY HEART سلام کوچولو موچولو ها

اومدم تاقصه های دیروز یا قصه های امروز روبگم

 کوچولو موچولو  هاچطورن

دیبا جون مثل همیشه شارژ

قصه هامو اورودم تا براتون بگم

وحالا اولین قصه

گریه می کنم 

برای آرزوهای معصوم بر باد رفته ام 


برای آرزوهای جوانــمَرگم
برای وضعیت روحی تاسف بارم
برای...


دلم نمی خواد هق هق هام رو خفه کنم !
دلم می خواد زاااار بزنم
دلم می خواد دااااد بزنم !
دلم می خواد گلایه کنم !
 
شب های جمعه خیلی لم میگیره

دوستان

خیلی خستم

بعد از نوشتن این شعر

پس فی لا من میرم

دوستون دارم

امشب خیلی حالم گ

رفتس به احتمال زیاد با مامانم وبابام میریم دور بزنیم

بازم دوستون دارم

همیشه شاد باشین

بعدا میبینمتون

 

 تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

یه شعر

 باسلام ودرودی دیگر اومم

مطلب های خوشگلمم اوردم

خیل خوب چی بنویسم

خیل خوب باشه از قصه های دیروز که نه

میخوام بگم از قصه های قدیمی این شعر ازابو سعید ابو لخیر

کارم بیکی طرفه نگار افتادا
وا فریادا ز عشق وا فریادا
ور نه من و عشق هر چه بادا بادا
گر داد من شکسته دادا دادا
در خواب نمای چهره باری یارا
گفتم صنما لاله رخا دلدارا
خواهی که دگر به خواب بینی ما را
گفتا که روی به خواب بی ما وانگه
طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا
در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا
می نوش که عاقبت بخیرست ترا
ور دل به خدا و ساکن میکده‌ای
دردانه کجا حوصله مور کجا
وصل تو کجا و من مهجور کجا
پروانه کجا و آتش طور کجا
هر چند ز سوختن ندارم باکی
خواهم که کشد جان من آزار ترا
تا درد رسید چشم خونخوار ترا
دردی نرسد نرگس بیمار ترا
یا رب که ز چشم زخم دوران هرگز
ای ماه نشابور نشابور ترا
گفتی که منم ماه نشابور سرا
با ما بنگویی که خصومت ز چرا
آن تو ترا و آن ما نیز ترا
راهی که درو نجات باشد بنما
یا رب ز کرم دری برویم بگشا
جز یاد تو هر چه هست بر از دل ما
مستغنیم از هر دو جهان کن به کرم
هر چند که هست جرم و عصیان ما را
یا رب مکن از لطف پریشان ما را
محتاج بغیر خود مگردان ما را
ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم
گر در ره کعبه میدوانی ما را
گر بر در دیر می‌نشانی ما را
خوش آنکه ز خویش وارهانی ما را
اینها همگی لازمه‌ی هستی ماست
وز خست خود خاک شوم هر کس را
تا چند کشم غصه‌ی هر ناکس را
دادم سه طلاق این فلک اطلس را
کارم به دعا چو برنمی‌آید راست

وقصه هایی که شما هم شنیدید

حالا قصهه ای قدیمی هم نه

 

میخوام شعر بنویسم

 

خ